عصری تو راه برگشت خونه یه راننده داف BMW 630i زد بغل صدام کرد گفت:
ببخشید من میخوام برم کامرانیه
گفتم:خوب کاری میکنی شما،اتفاقا خیلی جای با صفا و اهل حالیه،برو خدا به همرات... دلشو گرفته بود داشت میخندید!!!
آخرشم بدون اینکه آدرسو ازم بپرسه گازشو گرفت رفت :|
تو این دنیا یک مخاطب خاص زشتم هم نداریم که که پول بدم بهش بره بینیشو عمل کنه :D
يادتونه چند روز پيش پست گذاشتم يه دختري تو حياط دانشگاه پولش افتاد گفتم خانوم پولتون افتاد گفت خر خودتي :| منم ورش داشتم رفتم شارژ خريدم :))
امروز گيرم آورده بود ميگفت پول منو بده =))
از خدا می خوام موانع رو از سر راهت برداره .....
آخه خر نمی تونه مثل اسب از موانع بپره!
نوشتم صبح من زمانی خیر میشود که بیدار شوم و ببینم تو در کنار من هستی
بگذار صبح هایم خیر شوند
مرا ببخش
الوارهای خوب، آسان بدست نمی آیند.درختان ضخیم ،طوفانهای سختری راازسرگذرانده اند.<ماریوت>.
به دلیل درخواست دوستان,بعد از نقد اتل متل حالا نقد این شعر:
*_عمو زنجیر باف؟(عموی واقعیمه)
_بععععله
*زنجیر منو بافتی؟(عمو آلزایمر داره باید هی ازش پرسید,یکم شیرین میزنه)
_بععععله
*پشت کوه انداختی؟(عمو سادیسم هم داره یهو جو میگیره از اینکارا میکنه)
_بععععله(زهر مار و کوفت بعععله,خب مگه مرض داری؟چن بار بگم از این شوخیا با من نکن?)
*بابا اومده؟
_بععععله(اه عموباتو نبودم که خودتو میندازی وسط,از مامانم پرسیدم)
_با صدای چی؟(بابام عادت داره میاد جلف بازی در میاره با صدا میاد تو خونه)
*نخود و کیشمیش(این یعنی بابام مشهد بوده,خب خوشحاله دیگ با صدای نخود کیشمیش میاد)
_بخور و بیا(واسه سادیسم عموم آورده شاید فرجی شه)
سوغاتی واسه منم که مطابق معمول کمربند آورده کتکم بزنه قهر کنم خواننده شم.
شعربعدی....نبود؟
تعداد صفحات : 80